تحولات لبنان و فلسطین

روزی سردار سپه به رئیس نظمیه وقت دستور تفرقه تماشاچیان را در میدان بهارستان داد و درنتیجه عده‌ای مضروب شدند. رئیس مجلس آن زمان به رضاخان که مشغول امرونهی بود، گفت: شما حق اهانت به ملت را ندارید. رضاخان از این اقتدار جا خورد و دو بار عذرخواهی کرد.

چه کسی رضاخان را به عذرخواهی وا داشت؟ +عکس

قدس آنلاین: حسین پیرنیا فرزند میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینی ملقب به «موتمنالملک» نماینده تهران، ششمین رئیس مجلس شورای ملی و چهارمین رئیس مجلس در دومین دوره قانونگذاری بوده و ۶ بار در ادوار مختلف (دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم) به ریاست مجلس شورای ملی انتخاب و طول ریاست او هفت سال تمام بوده است».

حسین پیرنیا (موتمن‌الملک ) و اعضای هیات رئیسه دوره دوم مجلس شورای ملی

پیرنیا به سال ۱۳۹۳ ق (۱۳۵۵ ش) هنگامی که پدرش در کارگذاری آذربایجان مشغول خدمت بود در تبریز متولد شد؛ در حالی که مادرش دختر حاجی میرزا تقی، آجودان کارگذاری بود.

پیرنیا در سال ۱۲۹۷ به اتفاق پدر و مادر و برادر خود به تهران آمد، تحصیلات ابتدایی و معلومات متداول را در تهران فراگرفت و در آغاز جوانی پدرش او را برای ادامه تحصیل به پاریس اعزام داشت. او در پاریس تحصیلات خود را در رشته حقوق سیاسی به پایان رساند، سپس به انگلستان رفته و در لندن به فرا گرفتن فلسفه و ریاضی پرداخت ولی تحصیلاتش در این دو رشته ناتمام ماند.

پیرنیا در سال ۱۳۱۷ قمری که پدرش به وزارت خارجه منصوب شد به تهران آمد، در وزارت خارجه آغاز خدمت کرد و پس از افتتاح مدرسه علوم سیاسی (شعبان ۱۳۱۷ ق) در آن مدرسه به تدریس حقوق سیاسی پرداخت. او پس از آنکه برادرش حسن پیرنیا در سفر دوم مظفرالدین شاه در صف همراهان شاه به اروپا رفت، کار ریاست دفتر وزارت خارجه را عهده دار شد و لقب موتمن‌الملک را گرفت.

با آغاز نهضت مشروطه پیرنیا به این نهضت پیوست و با همراهی برادر خود پدر را تشویق کرد تا از کمک به مشروطه‌خواهان دریغ نکند.

پس از برکناری عین‌الدوله، مشیرالدوله زمامدار شد و فرمان مشروطه صادر شد. حسین پیرنیا به ماموریت از طرف پدرش در تنظیم قانون اساسی و نظامنامه انتخابات و متمم قانون اساسی شرکت جست و در این راه با صداقت و شوق تلاش کرد.

موتمن‌الملک در کابینه نظام السلطنه مافی و ناصرالملک قراگوزلو و سپس در کابینه مشیرالسلطنه که منتهی به بمباران مجلس شد (سه شنبه ۲۳ ج الاول - ۱۳۲۶)  وزیر تجارت و فوائد عامه بود. او خود جزو چند نفر کسانی بود که میانجی شاه و مجلس شدند و کوشیدند که رابطه شاه را با مجلس بهبود بخشند؛ ولی تحریکات «سفارتین فخیمتین» و فتنه جویی‌های عمال ایرانی آن دو سفارت و تندروی آزادیخواهان و نادانی مستبدان مانع شد.

ابراهیم صفایی مؤلف کتاب رهبران مشروطه در بخشی از بیوگرافی موتمن‌الملک می‌نویسد: پس از بمباران مجلس موتمن‌الملک، لیاخوف عامل اصلی بمباران را سرزنش کرد، اما خود او و وزیران کابینه بیشتر درخور سرزنش بودند که به چنین اقدامی صحه گذاشتند و به مبارزه برنخاستند یا لااقل اعتراض و کناره‌گیری نکردند.

پیرنیا در کابینه علاءالسلطنه وزیر تجارت و گمرکات شد (۱۳۳۱ قمری) و در کابینه عین‌الدوله (۳۰ آبان ۱۲۹۶) به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد و چند ماه در کابینه مستوفی (دی ماه ۱۲۹۶) وزارت معارف و اوقاف را به عهده گرفت و در تیرماه ۱۲۹۹ که کابینه وثوق الدوله به علت عدم موفقیت در کار قرارداد ۱۹۱۹ مستعفی شد و مشیرالدوله به ریاست وزرایی انتخاب گردید، موتمن‌الملک وزیر مشاور برادر خود شد.

موتمن‌الملک در دوره دوم از تهران وکیل شد و در پایان این دوره چند ماه ریاست داشت. در دوره‌های سوم و چهارم و پنجم و ششم نیز وکیل تهران بود و به ریاست مجلس برگزیده شد.

حوادث دوره ریاست مجلس موتمن‌الملک بسیار جالب است. وی که در مشاغل وزارت ضعیف و بی‌اثر بود در اداره کردن مجلس قدرت داشت و در ریاست مجلس تأثیری شگرف به جای گذاشت. سازمان اداری مجلس در دوره ریاست او سامان گرفت. موتمن‌الملک مجلس را با بیطرفی و نظام اداره می‌کرد و نمایندگان مجلس برای او احترام خاصی قائل بودند.

موتمن‌الملک حکومت پارلمانی را تقویت کرد و وزیران را موظف کرد که قدرت و مرکزیت مجلس را بشناسند و در برابر پارلمان که مظهر اراده ملت بود مطیع باشند. او برای حفظ احترام مجلس کوشش بسیار می‌کرد و مجلس را برای مردم به صورت یک تکیه گاه ملی درآورد.

موتمن‌الملک بارها گفته بود که احترام مجلس با خود مجلسیان است و برای همین منظور بود که در وقایع جمهوریت روزی که سردار سپه به سرتیپ محمد درگاهی رئیس نظمیه وقت دستور تفرقه تماشاچیان را در میدان بهارستان داد و در نتیجه عده‌ای مضروب شدند، موتمن‌الملک از عمارت بهارستان خارج شده و سراسیمه خود را به درب بزرگ بهارستان رسانید. او در آنجا به رضاخان سردار سپه که مشغول امر و نهی بود، خطاب کرد و گفت: «شما در خانه ملت حق اهانت به ملت را ندارید. الساعه دستور می‌دهم زنگ جلسه علنی را بزنند و تکلیف شما را معلوم کنند.»

موتمن‌الملک این را گفت و به طرف عمارت پارلمان حرکت کرد و سید محمود ناظم مجلس را احضار و دستور داد زنگ علنی را به صدا درآورند، ولی قبل از تشکیل جلسه علنی، سردار سپه با عده‌ای از هواخواهان خود که نماینده مجلس بودند به اطاق هیئت رئیسه رفت و رسما از موتمن‌الملک معذرت خواسته و به مجرد تشکیل جلسه هم پشت تریبون قرار گرفت و معذرت خود را تکرار کرد.

اولتیماتوم روس‌ها و بیرون راندن مرگان شوستر مستشار آمریکایی و بسته شدن مجلس دوم از دیگر حوادث زمان ریاست موتمن‌الملک بود. از صفات برجسته پیرنیا ثبات عقیده و استقامت و شجاعت و وقار و مهابت او را باید اسم برد. موقعی که تاگور فیلسوف و ادیب هندی به ایران آمده بود از رجال فلسفه و ادب دعوتی شد که با او آشنا شوند.

صندلی تاگور در ردیف جلو بود و موتمن‌الملک در ردیف دوم نشسته بود. موقعی که ذکاءالملک فروغی که در آن وقت رئیس‌الوزرا بود، وارد شد مرحوم تیمورتاش وزیر دربار با حرکت انگشت او را خواند و به تاگور معرفی کرد و بعد به طرف موتمن‌الملک آمده و گفت: تاگور میل دارد با ایشان آشنا شود. موتمن‌الملک بدون اینکه کلمه‌ای بگوید سر را بلند کرده و خیره در چشمان وزیر دربار مقتدر نگریست. تیمورتاش با زبان چرب‌تری از او تقاضا کرد که به اتفاق او در ردیف جلو برود و به تاگور معرفی شود.

موتمن‌الملک پس از یک نگاه طولانی دیگر گفت: من جای خود را تغییر نمی‌دهم. تیمورتاش حساب کار خود را کرده و رفت و تاگور را آورده و با او آشنا کرد.

موتمن‌الملک در آخرین انتخابات هیئت رئیسه مجلس پنجم (۱۴ مهر ۱۳۰۴) از ریاست استعفا داد؛ زیرا او می‌دانست نقشه تغییر سلطنت در پیش است و به همین مناسبت با انتخاب مکرر و مراجعه نمایندگان حاضر به قبول ریاست نشد و مجلس، مستوفی را که وکیل اول تهران بود به ریاست برگزید.

موتمن‌الملک در مجلس ششم به وکالت اهالی تهران انتخاب شد و در تمام دوره ششم ریاست مجلس با او بود، ولی بر خلاف رویه خود بیشتر اداره جلسه را به عهده تدین (نایب رئیس) می‌گذاشت.

موتمن‌الملک پس از پایان دوره ششم دیگر حاضر به قبول هیچ خدمتی نشد. در دوره هفتم نیز به وکالت اهالی تهران انتخاب شد ولی هرچه نمایندگان اصرار کردند حاضر به حضور در مجلس نشد. موتمن‌الملک معتقد بود که دیگر مقتضیات زمان برای روی کار آمدن امثال او مناسب نیست. موتمن‌الملک از اواسط سال ۱۳۲۵ به علت فشار خون و کسالت‌های دیگر بستری بود و عاقبت در صبح نهم شهریور ۱۳۲۶ درگذشت.

جنازه موتمن‌الملک با تشریفات رسمی تشییع شد و جلو جنازه‌اش بیش از صد تاج گل که از طرف طبقات مختلف مردم فرستاده شده بود، حرکت داده می‌شد. جلوتر از همه تاج گلی بود که از طرف شاه فرستاده شده بود. پرچم مجلس به مناسبت درگذشت موتمن‌الملک ۳ روز نیمه افراشته بود.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.